سه شنبه 3 رمضان 93
امروز همه کارهامونو انجام دادیم تا ایمکه بابای زهراسادات از اداره اومد و گفت که باید بریم ماهان و برای شهرداری ماهان نقسه برداری داشت کمکم اماده شدیم و تقریبا عصر رفتیم ماهان زهرا سادات که طبق معمول تو ماشین خوابش برد و بابای زهراسادات رو سر زمینی که باید نقشه برداری میکرد پیاده کردیم و با زهراسادات رفتیم مقبره شاه نعمتالله ولی که چقدر با صفا بود و زهرا سادات که خواب بود بیدار شد و کلی ذوق کرد و کلی عکس گرفتیم و بعد که بابای زهرا سادات اومد گفت که باید بریم باغ رستوران ارم و رفتیم اول تو مسجد نماز خوندیم و بعد رفتیم روزمون رو افطار کردیم و بعد رفتیم ویلامون جوپار و شب رو اونجا خوابیدیم سحری خوردیم و بعد اومدیم کرمان و بابای زهرا سادات رفت ا...
نویسنده :
مامان حمیده
16:50