زهراسادات مهدویزهراسادات مهدوی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات من و زهرا

شبهای روضه خونه مامانی 3

1391/10/21 10:32
نویسنده : مامان حمیده
125 بازدید
اشتراک گذاری

امروز زهرا سادات زیاد حال نداشت از صبح که از خواب پا شد یه کم سرما خورده بود برا همین صبحانشم درست نخورد ظهر هم ساعت ١٢.٥ خوابش برد تا عصر ساعت ٣ خوابید بعد از اون باید میرفتیم و برای مراسم ظرف و نون میخریدیم تا نون ها آماده میشدن زهرا سادات همراه باباش به مسجدی که اون نزدیکی بود رفتن و نماز خوندن بعد هم رفتیم خونه  مامانی و کمکشون دادیم تا پذیرایی ها رو آماده کنن بعد هم که مراسم شروع شد و زهرا سادات که علاقه خاصی به حاج آقا ها داره میشینه و فقط حاج آقا رو نگاه میکنه مامان حسین هم که برای مراسم حلوا درست کرده بود و به دهن همه خیلی مزه داد و دستش درد نکنه برای اینکه تنها چیزی که زهرا سادات دوست داشت و خورد از همین حلواها بود بعد از مراسم هم دایی علی که از مسجد محل برامون خوراک مرغ آورده بودن آورد و خوردیم و به خونه اومدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)