ده روز دلتنگی
امروز صبح زهرا سادات زودتر از همیشه رفت مهد برای اینکه خاله ها گفته بودن زودتر بیایین برای جشن یلدا و کلی بهشون خوش گذشته بود کیک هندونه ای خورده بودن و عکس یادگاری گرفته بودن و کلی بازی کرده بودن و خوش گذرونده بودن و شب هم که قرار بود بریم تولد پارسا و پویان و بابایی که اومد رفتیم اونجا و کلی به بچه ها خوش گذشت و کلی بازی کردن و کادوهایی رو که برای پارسا و پویان اورده بودن و از اونجا که اسباب بازی بود یه کم گریه و زاری سر اسباب بازی ها بود و اخر شب شام خوردیم و ساعت 12 بود که به خونه مامانی اومدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی