12 فروردین تولد کیان کوچولو
امروز صبح بابایی ساعت ٥ صبح از بشروییه آند و ساعت ١٠ بود که خاله اشرف تلفن کرد و مامانی گفت که همگی بیایین هفت باغ و وسایلمون رو جمع کردیم و داشتیم میوه و خرت پرت های دیگه میخریدیم که دایی علی تلفن کرد به مامانی و گفت که خاله مهکامه درد زایمان داره و ما اومدیم بیمارستان که بابایی ما رو رسوند خونه هفت باغ و دوباره با مامانی برگشتن کرمان که برن بیمارستان و ساعت ١٢.١٥ دقیقه کیان کوچولو به دنیا اومد و همه خاله ها هم اومده بودن هفت باغ و بساط جوجه کباب رو به راه انداختیم و کلی بچه ها با هم بازی کردن و زهرا سادات که حسابی با بچه ها بازی کرده بود تو ماشین خوابش برد و من تنهایی رفتم بیمارستان و کیان کوچولو رو دیدم و به دایی علی و خاله مهکامه تبریک گفتم بعد هم اومدیم خونه مامانی و تا آخر شب اونجا بودیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی