پنجشنبه1 فروردین 1392
امروز صبح رفتیم خونه خاله صدیقه تا هم عید رو بهشون تبریک بگیم و هم اینکه برای مراسم زیارت عاشورا و خوردن صبحانه دعوت شده بودیم اگر چه ما دیر رسیدیم و فقط برای خوردن صبحانه رسیدیم و زهرا سادات هم کلی با بچه ها بازی کرد و بعد از اونجا به خونه مامان جونی اینا رفتیم تا عید رو بهشون تبریک بگیم و مامان جونی هم بهمون عیدی داد و با هم به خونه مامانی اینا اومدیم برای اینکه مامان جونی و عمه فاطمه اومده بودن تا عید رو به مامانی اینا تبریک بگن ظهر هم مامانی نهار درست کرد و دایی علی هم اومدن و نهار رو دور هم خوردیم و بعد عمو حسین اینا اومدن خونه مامانی و عصر که کمی استراحت کردیم همگی باهم به خونه مادر بزرگ رفتیم و عید رو به عمه ها تبریک گفتیم و بعد به خونه دایی علی اومدیم و شام خوردیم وبه خونه اومدیم و یه روز بارونی و خوب رو پشت سر گذاشتیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی