زهراسادات مهدویزهراسادات مهدوی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات من و زهرا

رمضان 91

1391/5/3 10:57
نویسنده : مامان حمیده
171 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه ماه مبارک رمضان رو به همه نی نی وبلاگی ها تبریک میگم امید وارم طاعات و عبادات شما مورد قبول خداوند قرار گرفته با

امسال هم ماه رمضان از راه رسید و زهرا سادات ینقد بزرگ شده که وقتی چیزی میخوره و به ما تعارف میکنه و ما میگیم که روزه داریم دیگه حرفی نمیزنه و میگه باباهم روزه ست.

 

امسال هم مثل سالهای دیگه ما به افطاری دعوت شدیم روز دوم ماه رمضون رفتیم خونه خاله اشرف و امسال دیگه زهرا سادات اذیت نکرد و رفت با دوستاش کلی بازی کرد و اینقد خسته شده بود که وقتی تو ماشین نشستیم دوباره خوابش برد چون حسابی بهش خوش گذشته بود .

 

روز سوم ماه رمضون ما رفتیم خونه دایی علی که اونجا هم به زهرا سادات خیلی خوش گذشت و با حامد و پارسا کلی بازی کرد و کلی هم خراب کاری و شیطون بلایی کردن و پویان هم که داره کمکم بزرگ میشه همش میخواد بره با بچه ها بازی کنه خب  خودش که نمیتونه راه بره و همش بغل خاله ساره است و بیچاره خاله ساره از کت و کول افتاده با این آقا پویان ولی خب مهمونی خوبی بود به زهرا سادات که خیلی خوش گذشت اگر چه روزش خیلی گریه کرد و میخواست همش بره با حامد بازی کنه و روز خوبی نداشت ولی شب خوبی رو پشت سر گذاشت .

 

 1179706688_www-animaatjes-nl.gif

 

 1179713951_www-animaatjes-nl.gif

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)