رمضان 91
اول از همه ماه مبارک رمضان رو به همه نی نی وبلاگی ها تبریک میگم امید وارم طاعات و عبادات شما مورد قبول خداوند قرار گرفته با
امسال هم ماه رمضان از راه رسید و زهرا سادات ینقد بزرگ شده که وقتی چیزی میخوره و به ما تعارف میکنه و ما میگیم که روزه داریم دیگه حرفی نمیزنه و میگه باباهم روزه ست.
امسال هم مثل سالهای دیگه ما به افطاری دعوت شدیم روز دوم ماه رمضون رفتیم خونه خاله اشرف و امسال دیگه زهرا سادات اذیت نکرد و رفت با دوستاش کلی بازی کرد و اینقد خسته شده بود که وقتی تو ماشین نشستیم دوباره خوابش برد چون حسابی بهش خوش گذشته بود .
روز سوم ماه رمضون ما رفتیم خونه دایی علی که اونجا هم به زهرا سادات خیلی خوش گذشت و با حامد و پارسا کلی بازی کرد و کلی هم خراب کاری و شیطون بلایی کردن و پویان هم که داره کمکم بزرگ میشه همش میخواد بره با بچه ها بازی کنه خب خودش که نمیتونه راه بره و همش بغل خاله ساره است و بیچاره خاله ساره از کت و کول افتاده با این آقا پویان ولی خب مهمونی خوبی بود به زهرا سادات که خیلی خوش گذشت اگر چه روزش خیلی گریه کرد و میخواست همش بره با حامد بازی کنه و روز خوبی نداشت ولی شب خوبی رو پشت سر گذاشت .