ولادت حضرت مهدی (ع)
امروز که خونه ما از صبح شده بود مثل زندان ابو غریب از دیشب که پمپ آب خراب شده بود و آب ساختمون قطع شده بود و ما آب مداشتیم بابای زهرا سادات هم از ساعت 7 صبح رفته بود نقشه برداری و من و زهرات سادات تنها توی خونه بودیم بی آبی و گرمی هوا کلافمون کرده بود تا اینکه ظهر بابای زهرا سادات اومد و پمپ آب رو دوباره وصل کرد عصر هم رفتیم خونه عمو عباس برای اینکه خونه جدبد ساخته بودن و هم اینکه جشن تولد عرفان پسرش هم بود تاآخر شب اونجا بودیم و حسابی بهمون خوش گذشت و این روز ولادت اگر چه از اولش خوب نبود ولی پایان خوشی داشت و این نیمه شعبان هم به پایام رسید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی