اولین مسافرت بیاد ماندنی با زهرا
اولین مسافرت بیاد ماندنی با زهرا
چند روزه که با مامانی و بابایی و دایی مصطفی قرار گذاشتیم برای تاسوعا و عاشورای حسینی بریم به پابوس آقا امام رضا و قرار شد توی این سفر با قطار بریم و از اونجا که زهرا کوچولو یه عادت بد داره برای
خوابیدن اینه که باید حتما تاب بخوره تا خواب بره شب شده و زهرا کوچولو خوابش میاد حالا توی این جای به این کوچکی من و باباش دو سر پتویی رو گرفتیم و خانم خانم ها رو تابش دادیم تا خوابش برد و این وضعیت توی جاهای دیگه هم بود و ما باید یه پتو همیشه با خودمون بر می داشتیم با اجازه شما من که مامان زهرا باشم توی این سفر فقط سه دفعه به حرم آقا رفتم برا اینکه یکی از عادت های دیگه زهرا سادات اینه که باید یه جای ساکت و بدور از هرگونه سرو صدا بخوابه .خب نتیجه مادر شدن هم همین چیزهایی که از بچه ها انتظار میره و من هیچ مشکلی با این قضیه نداشتم . بگذریم توی این سفریه خاطره خوب برای ما اتفاق افتاد که آرزو میکنم برای همه پیش بیاد و این بود که آقا امام رضا مارو به مهمانی زائرهای خود دعوت کرد و ما هم شدیم یکی از مهمانهای ویژه زائر سرای امام رضا برای صرف ناهار که توی این چند سالی که به مشهدمی رفتیم این اتفاق برای ما نیفتاده بود و ما این سعادت رو به پای قدم های خیر زهرا کوچولو گذاشتیم.