عقد کنون عمه فاطمه
دیشب مامان جونی تلفن کرد و گفت که قراره فردا شب که پنج شنبه شبه مراسم عقد کنون عمه فاطمه باشه ما هم قبول کردیم و بعد از ظهر ساعت 6 به خونه مامانی رفتیم که تو مراسم کمکشون کنیم سفره عقد و چیدیم و منتظر خانواده داماد شدیم تا اونا بیان و مراسم رو شروع کنیم زهرا سادات که از اول یه کم نسبت به خانواده داماد غریبی میکرد و کمی هم مات شده بود چون تا حالا خونه مامان جونی رو این همه شلوغ ندیده بود خلاصه عاقد امد و خطبه عقد رو خوند و عمه فاطمه بعد از سه بار با صدای بلند یه بسم الله گفت و با اجازه بزرگتر ها بله رو گفت بعد از اون هم مامان جونی که شام مفصلی رو تدارک دیده بود خوردیم و به خونه اومدیم
خدایا از ته قلب میخوام که عمه فاطمه و اقا میثم خوشبخت بشن
امین