محرم90
امسال هم مثل سال قبل امام رضا طلبید و ما تاسوعا و عاشورای حسینی رفتیم پابوس آقا البته یه فرق داشت بابای زهرا سادات همراهیمون نکرد و ما صبح روز تاسوعا با دایی علی و دایی مصطفی و مامانی ساعت 6 صبح به طرف مشهد حرکت کردیم که ساعت 6 عصر هم به مشهد رسیدیم امسال چون دیگه زهرا سادات و حامد بزرگ شده بودن ما رو زیاد اذیت نکردند تازه کلی با کارهایی که می کردند سوزه خنده ما هم بودند مثلا زهراسادات یه ربع کامل حامد و گیر اورده بود و موهای حامد رو شونه میکرد یا حامد که زهرا سادات داشت با خودش بازی میکرد شیشه اب رو خالی کرد روی سر زهرا سادات این پنج روزی که ما مشهد بودیم خیلی خوب بود هم از لحاظ معنوی که خیلی تاسوعا و عاشورای خوبی بود بود و خیلی مراسم های خوبی هم داشتندخیلی خدا رئ شاکریم که این زیارت نصیب ما شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی