مهمونی دوره 6
از چند روز قبل خاله ها رو دعوت کرده بودیم که بیان خونه ما برای همین از صبح زود در تدارک کیک و عصرانه بودیم تا اینکه ساعت ٥ بود که خاله آزاده و بردیا اومدن ولی چشمتون روز بد نبینه از لحظه ورود زهرا سادات و بردیا هی باهم سر هر وسیله ای مشاجره داشتن هرچی هم به زهرا سادات میگفتم بزار بردیا با اسباب بازیهات بازی کنه نمیذاشت ویا هی گریه میکرد ولی خدارو شکر وقتی خاله مرضیه اومد و امیر ارسلان که هنوز ٦ ماهشه با خودش اورده بود سرگرم بازی با امیر ارسلان شدند و بعد از اون هم خاله سارا و خاله مرجان اومدن و خاله سارا که نینیشو با خودش آورده بود زهرا سادات حسابی خوشحال شد و از تشنج اولیه کاسته شد و تا ساعت ٩ شب خاله ها خونه ما بودند و زهرا سادات که ظهر هم نخوابیده بود ساعت ١٠ شب بود که خوابش برد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی