یکشنبه 4 فروردین 92
امروز مهمان داشتیم و خیلی زود از خواب پا شدیم و همه کارهامونو انجام دادیم تا مهمونها اومدن وقتی که مهمونها اومدن زهرا سادات خیلی ذوق زده شد برای اینکه همه دوستاش که ما چند روز در دیار فاطمه معصومه مزاحمشون بودیم اومدن خونه ما و تا عصر که مهمونها رفتن زهرا سادات اصلا احوالی از ما نپرسید و همش با بچه ها بازی کرد بعد از اون هم میخواست باهاشون بره محمد صادق پسر خاله فاطمه هم که ما رو خجالت زده کرد و هدیه برا زهرا سادات آورده بود و حسابی یه روز خوب رو پشت سر گذاشتیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی