زهراسادات مهدویزهراسادات مهدوی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات من و زهرا

استقبال از نوروز 92

1391/12/29 0:44
نویسنده : مامان حمیده
130 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح که از خواب بیدار شدیم کلی با زهرا سادات کار های خونه رو انجام دادیم اگرچه من کار میکردم و زهرا سادات خرابکاری میکرد و بعد از اون وسایل سفره هفت سین رو آماده کردیم و چیزهایی رو که نداشتیم یادداشت کردیم که بعد از ظهر که بیرون رفتیم تهیه کنیم بعد از ظهر به خونه مامانی رفتیم ولی مامانی هنوز از خ.نه ننه جان نیومده بود و زهرا سادات هم هی غر میزد که بریم خونه مامانی که نیست بعد یه دفعه دیدیم که مامانی همراه ننه جان اومده خونه زهرا سادات که سر از پا نمیشناخت و کلی ذوق کرد شب هم ننه جان رو به خونه خودشون رسوندیم و بعد رفتیم وسایلی رو که برای سفره هفت سین لازم داشتیم خریدیم ماهی .شمع .که زهرا سادات برای خودش جداگانه شمع های کوچیکی خرید و هی روشن میکرد و برای خودش تولد میگرفت بچم فکر میکنه سفره هفت سین سفره عقده هی میگه مامان چرا عروس دوماد نمیان و الان که ٤٥ دقیقه از روز سه شنبه ٢٩ اسفند ٩١ میگذره خانم خانما خوابش برده وقت برای من گذاشته که این مطالب رو بنویسم پیشاپیش سال خوبی برای همه نی نی وبلاگی ها آرزو مندم

کارت پستال درخواستی طراحان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)