3 اسفند تولد حامد و حسام
از چند روز قبل که دایی مصطفی دعوت کرده بود که پنج شنبه شب به تولد حامد و حسام بریم تو این فکر بودیم که براشون چی هدیه بگیریم تا اینکه با مامانی رفتیم و براشون هدیه اونماز نوع اسباب بازی گرفتیم و روز پنج شنبه هم زهرا سادات ظهرش که خانم طبق معمول نخوابیده بود و همینکه ما میخواستیم بریم خونه دایی مصطفی خوابش برد و ما مجبور شدیم تا ساعت ٨ شب خونه بمونیم تا زهرا سادات کمی بخوابه تا اونجا سر حال باشه و بتونه با بچه ها بازی کنه وقتی که به خونه دایی مصطفی رسیدیم همه اومده بودن و ما آخرین نفراتی بودیم که رسیدیم ولی یه جشن تولد خوب رو پشت سر گذاشتیم و کلی به بچه ها خوش گذشت و حامد و حسام هم هدیه های خوبی گرفتن دست دایی مصطفی و زن دایی درد نکنه برای همه زحمت هایی که کشیده بودن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی