زهراسادات مهدویزهراسادات مهدوی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات من و زهرا

سفر به دیار فاطمه معصومه 2

1391/11/14 14:16
نویسنده : مامان حمیده
141 بازدید
اشتراک گذاری

زهرا سادات ومحمد صادق و سید مهدی

امروز صبح زهرا سادات ساعت 8 از خواب بیدار شد و کمکمک همه بیدار شدن صبحانه خوردیم آقایون به حرم رفتن و ماخونه موندیم تا به خاله فخری کمک کنیم برای اینکه ولادت پیامبر (ص)بود و خاله فخری اقوام دیگه رو که قم زندگی میکردن دعوت کرده بود دور هم باشیم زهرا سادات هم با دختر هابازی میکرد تا اینکه مهمونها همه اومده و کلی ما ازدیدنشون خوشحال شدیم و زهرا سادات هدیه هایی رو که برای بچه ها آورده بود بهشون داد و ظهر که همه دور هم نهار خوردیم و زهرا سادات که خیلی خسته بود همون موقع نهار خوابش برد و عصر هم همگی به مسجد مقدس جمکران رفتیم سه شنبه شب بود و ما این توفیق رو پیدا کرده بودیم که این روز به مسجد جمکران بریم شب هم با اصرار بچه ها به شهر بازی رنگین کمان رفتیم و بچه ها کلی بازی کردن و کلی خوش گذروندن و بعد از اونجا به پیتزا دلفین رفتیم اونجا زهرا سادات تو قسمت بازی بچه ها کلی بازی کرد و خانمی که مسئول اونجا بود روی صورتش نقش کشید و بعد هم به خونه اومدیم و زهراسادات کلی توی ماشین شعر خوند و کلی خاله فخری و بچه ها خندیدن و حسابی به همه خوش گذشت

mohammad rasolalah yasgroup.ir 25 عکسهای متحرک به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص)

زهرا سادات در پیتزا دلفین

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مریم
16 بهمن 91 12:53
سلام خسته نباشید. قلم روان و خوبی دارید و محاوره ای می نویسید. ادم میتونه لمس کنه اون چیزی را که شما انجامش دادید من وب شما را می خونم خیلی برام ملموس و خوشاینده. میشه بگید این زهرا کوچولو چند تا خاله داره؟ متشکرم