سفر به دیار فاطمه معصومه 2
امروز صبح زهرا سادات ساعت 8 از خواب بیدار شد و کمکمک همه بیدار شدن صبحانه خوردیم آقایون به حرم رفتن و ماخونه موندیم تا به خاله فخری کمک کنیم برای اینکه ولادت پیامبر (ص)بود و خاله فخری اقوام دیگه رو که قم زندگی میکردن دعوت کرده بود دور هم باشیم زهرا سادات هم با دختر هابازی میکرد تا اینکه مهمونها همه اومده و کلی ما ازدیدنشون خوشحال شدیم و زهرا سادات هدیه هایی رو که برای بچه ها آورده بود بهشون داد و ظهر که همه دور هم نهار خوردیم و زهرا سادات که خیلی خسته بود همون موقع نهار خوابش برد و عصر هم همگی به مسجد مقدس جمکران رفتیم سه شنبه شب بود و ما این توفیق رو پیدا کرده بودیم که این روز به مسجد جمکران بریم شب هم با اصرار بچه ها به شهر بازی رنگین کمان رفتیم و بچه ها کلی بازی کردن و کلی خوش گذروندن و بعد از اونجا به پیتزا دلفین رفتیم اونجا زهرا سادات تو قسمت بازی بچه ها کلی بازی کرد و خانمی که مسئول اونجا بود روی صورتش نقش کشید و بعد هم به خونه اومدیم و زهراسادات کلی توی ماشین شعر خوند و کلی خاله فخری و بچه ها خندیدن و حسابی به همه خوش گذشت